۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

درد دل یک برقی

سلام به همگی

این متن رو به این خاطر نوشتم تا بچه های برق خصوصاً کارشناسی ها که ادعای بچه زرنگ بودن رو دارن و مثلاً بزرگترهای برقی ها هستن یادشون بیاد چه بلاهایی سرشون اومده ،واسه اون رتبه برترهای کنکور کاردانی به کارشناسی برق که همه اشون می گن دانشگاه کاردانیشون خیلی خیلی بهتر از صدرا کوچولو بوده .

آقایون و خانم ها بزرگتر بودن و بزرگی کردن خرج داره ، این هزینه رو این بار با درک و انتخابتون باید بپردازین

بیاین از اینجا شروع کنیم که صدرا از گذشته تا حالا به خاطر کمبود منابع مالی نمی تونسته خیلی آزمایشگاهها و کارگاههای مجهزی داشته باشه ولی با حضور یه تعداد از اساتید که نفوذ خاصی داشتن همیشه اساتید نمونه داشتیم و از امکانات دانشگاههای بزرگ استفاده کردیم

اساتیدی مثل دکتر آرزم ( استاد بزرگ الکترومغناطیس دانشگاه تهران ) ، استاد شایگان (استاد درس فشارقوی و عایق و اصول اندازه گیری که تو دانشگاه تهران تدریس می کنن) ، دکتر لسانی که پدر برق ایران هستن ،دکتر حقی فام (که همه مقام ایشون رو تو انتقال و بررسی سیستم ها می دونن)، دکتر ثابت، دکتر جوادی ، مهندس شاددل که تو حفاظت و رله جزء مطرح ترینها هستن ، استاد فرخی ومهندس زهرا نصیری ...

مدیر گروههای خوبی داشتیم، آقای جوانی و مزید آبادی حرفشون واسه همه ما سند بود امکان نداشت حرفی بزنن و بعدش انجام نشه

قبول دارم صدرا کوچیکه و امکانات نداره اما دانشگاه بدی هم نبود

بعد از اومدن آقای اکبریان با یه جو وحشتناک روبرو شدیم ، هیچ کدوم از اساتید حتی با نشریات دانشگاه مصاحبه هم نکردن

اساتید با دلخوری میومدن سرکلاس ، تعدادی از اساتید گروه برق هم با دعوا و قهر دانشگاه رو ترک کردن

نمونه اش دکتر آرش احسانی که واقعا انسان نازنین و تحصیل کرده ای بود و می تونست برای دانشگاه مفید باشه

اساتید گمنامی مثل رحیمی مقدم( استاد مقررات و استاندارد) که نمیدونن 3فاز تفاوتش با 1فاز چیه یا اساتید پیچشی مثل استاد نجفی (استاد طراحی و توسعه ) که ما هم نفهمیدم از کجا به سر ما نازل شدن

جالبه که مدیر گروه قدرت ( مهندس تبریزیان) هم نمی دونه و از نظرش باید برای آوردن اساتید از روش صحیح و خطا استفاده کرد ، هر چند که میتونم قسم بخورم که خودشم نمی فهمه داره چی کار می کنه ، می تونین یه سوال آموزشی رو در یک روز 3بار بپرسین و هر دفعه یه جواب جدید بشنوین .

مدیر گروه الکترونیک که هم اوضاعش مشخصه ، بیچاره دانشجوهای الکترونیک شکایتشونو پیش خواجه حافظ شیرازی هم بردن اما دکتر اکبریان ترتیب اثری ندادن.

مقصودم این نیست که اینها آدمهای بدی هستن ، نه اونا خیلی خوب و پاک هستن ولی هر کسی را بهر کاری ساختن

و کار هر بز نیست خرمن کوفتن و صدتا مثل دیگه ، به نظر من استادای جدید رو از تو لپ لپ پیدا می کنن !

به همه اینها رفتن اساتیدی مثل شایگان ، جوادی ،شاددل ، ثابت و ... رو هم اضافه کنین

با این اوضاع چیزی از گروه برق نمونده و با همین سرعت هم بقایاش از بین میره

واحد فرهنگی از فعال ترین قسمتهای دانشگاه بود ، درسته کمه کم 4تا نشریه چاپ می شد هر ماه ، یکیش هم صدای صدرا بود که نشریه روابط عمومی دانشگاه بود و دانشجوها چاپش می کردن ، می خوام بگم اون موقع دانشجو ارزشمند بود (کار ارگان دانشگاه رو دانشجو انجام می داد )

محیط خوبی داشت کسی بهت تهمت نمی زد ،از رو ظاهرت قضاوت نمی شد ،از تو کیفت دزدی نمی شد، پشت سرت حرفی نمی زدن ، با هر کس که دوست داشتن پیوند نمی خوردی ، جای دانشجوهای درس نخون و مشروطی نبود یه محیط سالم و سازنده داشت نه مثل الان که واقعا معلوم نیست اونجا چه عملیاتی داره انجام می شه ، چون 1سال تو این محیط جدید بودم می گم واقعا معلوم نیست اونجا چه خبره اگه 2روز دیگه بشنوم اونجا بمب اتمی ساختن قبول می کنم چون تو این فرهنگی هر کاری انجام می شه جز کار فرهنگی

تنها هنرشون انجام خونه تکونی بوده و در پی اون مدارک، لوح های افتخار و کاپ های گروه رباتیک ، کانون قران و عترت ، انجمن بتن و ... دور ریخته شد و سربه نیست شد .

اوضاع احوال آموزش رو که نگم بهتره همه می دونن تو اون 4دیواری چه خبره ، رسما تشکیل یه دولت خودگردان دادن و امپراطوری خودشونو دارن

حراست هم که هیچی ، به همه چی کار دارن الا کار خودشون

دانشجوهای انتقال و توزیع به نظر من شبیه به نوترون هستن ( خودم هم انتقال می خونم) نمیفهمن یا نمی خوان بفهمن که این اوضاع به ما هم مربوطه .

خجالت می کشم بگم منم مهندسی برق می خونم پس فردا که مدرک گرفتیم ، البته اگه گرفتیم ، چون به خیلی ها گفتن که مجبورن واحدهاشونو تو دانشگاه شهرستان پاس کنن چون ما اونا رو ارائه نمی دیم و یه امضا هم ازاشون گرفته شده ، وقتی دانشگاه منحل بشه می خواین بگین مدرکتونو از کجا تو این کره خاکی گرفتین ؟ شما که واسه کارشناس شدن خیلی تلاش کردین ، شما که رتبه برتر هستین ، دوست دارین مدرکتون به پوچ تبدیل شه ؟ دانشجوهای کاردانی باید کمتر از ما نگران باشن چون کاردانی زیاد با ارزش نیست بعدا لیسانسشونو از جای دیگه می گیرن اما دارن به هر دری میزنن تا این وضع تغییر کنه تا حالا صدها بار رفتن وزارت علوم ، اونها هم از نظر سنی از ما کوچیک ترن هم از نظر تجربه .

من هنوزم منتظر یه تحرک از دانشجوهای کارشناسی برق – انتقال و توزیع هستم .

ترم بالایی های ما که فارغ التحصیل شدن تونستن حقشونو از دانشگاهشون بگیرن ، آزمایشگاه تاسیس کنن ، واحد تغییر بدن ، جشن فارغ التحصیلی بگیرن ،اضافه شهریه ای که آقای اکبریان گرفته بود رو پس بگیرن ، اونها هم دانشجو بودن ،ازدواج کردن، شاغل بودن، کنکور ارشد داشتن ، مشغله داشتن، حالا ما وارث تلاش اونها هستیم ، اگه خودمون کاری انجام ندیم کسی برامون کاری نمی کنه . کتاباتونو ، ارشد رو ، شغلتونو واسه چند روز بذارین کنار . فقط چند روز.

یه دانشجوی انتقال و توزیع

تاریخچه جنگ صدرا+خبرهای خوش جدید

هوالناجی

سلام

دوستان، نمی دونم در جریان وقایع اخیر دانشگاه هستید ، یا نه؟.. به هر حال من یک خلاصه ای از ماجرا رو این جا مطرح می کنم:

هیئت موسس فعلی صدرا همگی دانشجویانی بودند، که سال ها پیش تصمیم گرفته بودند، که با همکاری یکدیگر، دانشگاهی تاسیس کنند. جزو این هیئت موسس آقایان صبوری ، لسانی، اصغری، و اکبریان نیز بوده اند.

بالاخره پس از سال ها ،زمانی که این آقایون پا به سن گذاشته بودند و هر کدوم دکتر مهندس بودند،کلنگ تاسیس این دانشگاه در زمان وزیر علوم وقت(آقای دکتر سیّد علیرضا مرندی) زده میشه،ظاهراً آقای مرندی پیشنهاد می دهند، که دانشگاه سهام مالی نداشته باشه-و به این شرط همکاری شخصی شون رو می پذیرند- دیگران هم قبول می کنند.

در بحبوحه مشکلات ابتدایی دانشگاه و در اوج تزلزلش آقای اکبریان-به دعوت آدم بسیار جالبی!- برای ادامه تحصیل به امریکا تشریف می برن.(سال 2001) زمانی که سرایدار دانشگاه از ایشون می پرسه: آقا شما برید تکلیف دانشگاه چی میشه؟ می فرمان: احمد آقا! بذار این مشکلات حل بشه ، {به یه سر و سامونی که رسید} من بر می گردم...

البته مشکلات حل میشه وحدوداً 4 سال بعد، اکبریان بر می گرده، در حالی که از 2001 تا 2002 در دانشگاه جرج تاون و از 2002 تا 2004 در دانشگاه جرج واشنگتون-به تلفظ واشنگتون دقّت کنید حتماً-در حال تحقیق بوده. و در همه این مدّت یاران قدیم ایشون توی دانشگاه یکی تو سر خودشون می زدن، یکی تو سر مشکلات..بله، ایشون تشیف فرما میشن و گروه الهیات رو پایه ریزی می کنند در دانشگاه و خودشم میشه مدیر گروه. این زمان، زمان ریاست دکتر صبوری هست و بهمن 85 که اوّلین کلاس ورودی فلسفه و حمت اسلامی گرفته میشه، اکبریان رئیس هیئت موسس هست. اگر نمیدونید، بدونید که ایشون روحانی هستند و لباس روحانیت هم می پوشن.

جنگ قدرت صدرا شکل می گیره چرا که اکبریان معتقد بوده که باید دانشگاه اسلامی بشه و شما نمی خاین و نمی ذارین، و دانشگاه رو به گند کشیدین و فساد حتّا در پشت در آقای رئیس موج میزنه.(وااسلاما!) من می خام این دانشگاه رو جزو 20 دانشگاه برتر جهان اسلام-از نظر هاروارد- بکنم(وا دانشگاه اسلامیا! )، و اتفاقاً صدرا بچّه منه! -اگر خبر ندارین تحقیق کنین از در و همسایه...(وااااااااااا!........) این کش مکش، اینقد طول میکشه، تا این که هیئت موسس و هیئت امنا خسته میشن و وزارت علوم اعلام می کنه: "یا یکی رو انتخاب کنین، یا این که من خودم یکی رو انتخاب می کنم!" دکتر مرندی و دیگران هم در اوج خستگی از این جنگ، بالاخره تصمیم می گیرن که: بیا ببینیم چی کا میخای بکنی!.. (تابستان سال 1386)

الان یک سال و نیم از دوره ریاست اکبریان می گذره، اهم فعّالیت ایشون در این دوره این بوده :

عزل اساتیدی چون: پروفسور لسانی(پدر برق ایران) مهندس مزینانی(یکی از محبوب ترین اساتید) مهندس جوانی، دکتر حدائق(اتفاقاً ایشون هم روحانی هستند ولی در محل کارشون لباس روحانیت نمی پوشن-ایشون سخنران آخرین همایش ازدواج صدرا هم بودنداگر کسی یادش باشه،2-3 ردیف ته سالون صدرا 2 آدم سرپا ایستاده بود،از ازدحام)و همچنین عزل مدیر فرهنگی وقت، سیّد محمد میرصانعی-با ادعای این که جو فاسد دانشگاه- به زعم اکبریان- ناشی از ضعف مدیریت فرهنگیه، (جالبه که طی مدّت مسئولیت میرصانعی چند نفر از ادیان یهودیت و ... توسط تیم فرهنگی وقت به دین اسلام مشرّف شدند! ) و این که توی دفتر فرهنگی فساد انجام میشه، و دختر و پسر چه ها می کنند!، از سمت اکبریان در جلسه های دانشگاه میر صانعی و تیمش فاسق خطاب شده اند... حائز اهمیّت هست که دفتر فرهنگی صدرا در اون زمان علی رغم کاستی هایی که وجود داشت، و شاید ازمهمترین هاش، عدم اختصاص بودجه از طرف دانشگاه بود، رزومه خوبی به جا گذاشته و دارای چندین رتبه کشوری، رتبه در روباتیک، فعّالیت قر آنی و ... هست، در این دوره حد اقل 4 نشریه مرتباً منتشر می شد، اردو های سیاحتی و زیارتی همیشه به راه بود، و زیباترین خاطره بچه های اون زمان از فرهنگی ، برخورد گرم و صمیمی وبیآلایش اعضای دفتر فرهنگی با بچه ها هست بارها پیش می اومد، که دفتر به زور حراست تعطیل می شد و تا پاسی بعد از غروب آفتاب به کارش ادامه می داد، حتّا در زمان امتحانات) همچنین اکبریان جای مهندس مزینانی خانم پژوهی ( دختر دکتر پژوهی -عضو هیئت موسس) را منصوب کرد، که شاید خیلیها این خانم رو بشناسند...استادی که بچه ها سر کلاس ازش غلط ابتدایی می گرفتند...و چند ماه از مسئولیتشون در مرخصی زایمان به سر می بردند. حتّا اساتید مدعو تیم اکبریان هم از این قاعده مستثنا نیستند، دکتر محمّد رضوی_مفسّر قرآن- منصوره سادات حسینی استاد کلام و منطق و آشنایی باعلوم اسلامی سابق فلسفه و حدیث، از کسانی هستند که محبوبیت قابل توجّهی در بین دانشجویان داشتند، و با دلخوری دانشگاه را ترک گفتند. این اتّفاقات در شرایطی صورت می پذیرد، که در قیاس وضعیّت بچه های فلسفه، نسبت به سایر رشته ها ، حتّا حدیث، بسیار مناسب تر است، و حتّا در هایش سالانه مشترک علوم قرآن و حدیث و فلسفه و حکمت، پارچه ای که پشت تریبون نصب است، تنها به علاقه مندان به فلسفه خوش آمد می گوید، و از گروه قرآن و حدیث جز یک نفر ، هیچ دانشجویی ارائه مقاله ندارد و داد بچه های علوم قرآن از دست اساتید نالایق و بداخلاقی های عجیب و غریب! بعضی از آنان به آسمان بلند است... و فریاد واسالاما در شرایطی گوش فلک را کر کرده، که در زمان نماز ظهر و عصر در تمام ساختمان ها امتحان در حال برگزاری است.

البتّه تیم اکبریان در کنار این فعّالیت ها مدعی تغییراتی نیز هستند، از جمله: نصب پرده در سلف ها، اسلامی شدن پوشش کارکنان-به طور معجزه آسا- احداث چندین دفتر جدید و ابداع چندین مسئولیت جدید و اختصاص اتاق به مسئولین آن ها، و گرفتن ورودی ها و تاسیس زیر گروه هایی چون: علوم تربیتی، اقتصاد و....در شرایطی که کلاس ها در نمازخانه، سایت، حیاط، و بیرون از دانشگاه تشکیل می شدند و برای فعّالیتی مثل پخش فیلم ، هیچ جایی وجود ندارد. خرید چندین سری میز و کامپیوتر شیک برای پرسنل، استخدام چندین نفر-میانگین 4 نفر- در هر ساختمان به عنوان حراست و انتظامات و... پرو بال دادن به بسیج دانشجویی( در شرایط خفقانی که هیچ گروهی حق استفاده از میکروفون را ندارد) ، خرید رومیزی برای میزهای سلف و ساماندهی سلف-درشب روزی که قرار است، بازرس بیاید. اختصاص بودجه دانشگاه به امور آموزشی و ساماندهی آن-گرچه بنده خود از معاون دانشجویی و رئیس فرهنگی اکبریان شنیدم که، در نیل این هدف:"بودجه امور فرهنگی باید خرج اموزش شود، اگر همین نمازخانه سامان یابد، یرای فرهنگی بس است." ظاهراً جدیداً نشریه ای نیز منتشر شده، که بنده تا به حال آن را زیارت نکرده ام. همچنین ادعا می شود، که انجمن های علمی سامان گرفته اند و کتب برای کتاب خانه ها خریداری شده.

خلاصه......در این شرایط بود، که در گرماگرم یک کشمکش جدید در سطح مدیریتی دانشگاه، دکتر مرندی ، رئیس هیئت امنا ابتدا حکم عزل اکبریان را -به علّت مشکلات مدیریتی و اختلافات مالی- صادر و توسط وکیل دانشگاه به دست وی رسانید، که اکبریان در مقابل رسید تحویل نداد! و هم چنان با ادعای این که "این دانشگاه را من آباد کردم" یا به عبارتی:"مال خودمههههههه! به هیششششکی نمیدم!!" و با ادعای انتصاب به رهبر انقلاب-برای چند دهمین بار ، که در تماس و استعلام ما از بیت رهبری دروغ محض اعلام شد، پشت میز باقی ماند و در را پشت سر خود بست. در ادامه ، دکتر مرندی به وزارت علوم، در خواست عزل وی ، و در ادامه -با نا امیدی از پیگیری وترس بلعیده شدن دانشگاه توسط اکبریان-درخواست انحلال دانشگاه را به وزارت علوم ارائه داد. جالب توجّه این است که به نقل از پروفسور لسانی، سرپرست قانونی منصوب هیئت امنا، اخراج اکبریان، به صورت قهری و با استفاده از حکم قضایی میسور بود، لیکن، به علّت تلبس به روحانیت وی و این که اراده شده بود که جابجایی با سلام و احترام صورت گیرد، از این کار خودداری شد، که این خود، عامل اصلی بقای اکبریان، تا امروز است..
طی این روزها، جمعی از دانشجویان فعّال و قدیمی دانشگاه ، که از ابتدا در جریان امور بودند، تحت عنوان گباشگاه دانشجویان صدراگ اقدام به امضای نامه ای خطاب به دکتر مرندی مبنی بر درخواست پیگیری امور شدند-این نامه به پیوست چند صد امضا به مرندی تحویل شد- و در طی این امر، با چندین تن از دانشجویان برخورد قهری ، از ضبط کارت دانشجویی و تهدیدواحضار به کمیته انضباطی تا اخراج و منع از حضور در امتحانات صورت گرفت، کهه این امور ، با ادعای آشوب و برهم زدن جوّ دانشگاه، و توهین به ریاست و.... انجام گرفت و در حال حاضر صدرا در حکومت نظامی به سر می برد. در این مدّت وبلاگ باشگاه دانشجویان به آدرس :
bdds.mihanblog.com و وبلاگ اخبار ، به آدرس akhsad.mihanblog.com دو بار به تحریک و تماس های پی در پی از دانشگاه حذف شده ودر آخرین بار ، حکمی مبنی بر اتّهام "ایجاد آشوب" از نهاد قضایی به میهن بلاگ تسلیم شده است. نمایندگان گباشگاه دانشجویی صدرا اذعان می کنند که در آخرین دیدار با رئیس نظارت بر آموزش گاه های عالی و غیرانتفاعی وزارت علوم دکتر نادری اخبار خوشی مبنی بر رفع خطر انحلال و ... شنیده اند، و فایل صوتی این دیدار نیز در دسترس است. که در زمان مناسب منتشر می گردد.

البته در حال حاضر تصمیم در مورد ریاست جدید دانشگاه و ... ناظر بر تصمیم دکتر ایرانمنش-از معاونین وزیر- و شخص وزیر علوم است. امیدواریم در آستانه دهه فجر ، قاصد اخبار خوشی برای صدرایی ها باشیم، و اگر اتفاق عجیبی نیفتد، چنین خواهد شد. دعا فراموش نشه!

"دیو چو بیرون رود،فرشته در آید"

باشگاه

دانشجویان

دانشگاه صدرا

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

یه عدّه ........ ترسو ، که حیات یک وبلاگ رو منافی با حیات ...فشون می بینین ، باعث بسته شدن مجدّد وبلاگ باشگاه دانشجویان دانشگاه صدرا:bdds.parsiblog.comشدند..ای خاک بر سر این زندگی پست کنند که باعث میشه کسی به خاطر منافع کثیفش پا روی همه چیز-به معنای مطلق-بگذاره......الحمدلله این حیات پست چند روز دیگر پایان پیدا می کنه. و همه راحت میشن ، حالا بیاید آدم پیش نهاد بدید برای ریاست جدید.

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

نامه دانشجویان به دایره شکایات وزارت علوم

http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifنامه دانشجویان به دایره شکایات وزارت علوم

باسمه تعالی

مورخ: 19/10/88

موضوع: در خواست ترتیب اثر به شکایات

با عرض سلام ، ادب و احترام

خدمت دایره شکایات وزارت علوم و اعضای گرامی آن بخش

اینجانبان به عنوان جمعی از دانشجویان دلسوز دانشگاه صدرا (موسسه آموزش عالی صدرالمتألهین) با توجه به مشکلات فراوان دانشجویی خود طی یک سال و نیم گذشته، و لاینحل شدن این مشکلات با توجه به سوء مدیریت ریاست عزل شده دانشگاه، جناب آقای دکتر اکبریان و تیم کاری ایشان؛ خواستار بررسی و رسیدگی هرچه سریعتر آن هیئت محترم نسبت به مشکلات ریز و درشت دانشگاه خود که اغلب حاصل همین سوء مدیریت هاست، می باشیم. پاره ای از این مشکلات به صورت گزاره هایی تیتروار در ادامه می آید که إن شاءالله به دید گرامیتان رسیده و به ید توانایتان حل و فصل گردد.

1. عرضه فرهنگ مدیریتی به جای مدیریت فرهنگی در کلیه مصادر دانشگاه.

2. وسیع تر شدن دایره پرسنل فامیلها، همشهریان همدانی و آشنایان با رییس دانشگاه.

3. افزون کردن روز به روز حیطه اختیارات بستگان ریاست دانشگاه توسط ایشان.

4. شعار کذب اسلامی کردن دانشگاه در حالیکه این دانشگاه به سمت اسلامیزه شدن پیش می رود.

5. برکنار کردن مدیر گروه های محبوب و لایقی همچون آقایان مزیدآبادی(برق الکترونیک) و جوانی(برق) و... که به علم و اخلاق و عمل در نزد دانشجویان زبانزدند.

6. انتصاب خانمی از نزدیکان خود به عنوان مدیرگروه الکترونیک که بی سوادی ایشان نزد دانشجویانشان شهره است، در شرایطی که ایشان بخش زیادی از زمان ترم گذشته را در مرخصی بارداری و زایمان بودند!

7. پرونده سازی و هتک آبروی خانوادگی از بعضی دانشجویان که به تحریک مستقیم ایشان انجام پذیرفته است.

8. تهدید نرم، غیر مستقیم و نامکتوب به کمیته انضباطی و... نسبت به بعضی دانشجویان که دارای حسن شهرت در دانشگاه هستند.(به طور مثال دانشجویی که خود ایشان در هنگام ثبت نام دانشجویان در سه ترم قبل تر به عنوان مسئول گزینش در میز کمیته انضباطی دانشگاه قرار داده بودند را به کرات به کمیته انظباطی تهدید نموده اند به بهانه اینکه وقتی اعمال غیر اخلاقی آنان را دیده، موی دماغشان شده است و دروغ ها و آرزوهای خیالی ایشان را باور نکرده است! )

9. ادعای دروغ نماینده رهبر بودن و منصوب شدن از جانب رهبری عظیم الشأن انقلاب به انحاء گوناگون.

10. تماس تلفنی از جانب مدیران ایشان با خانواده دانشجویان و سلب امنیت روانی و اخلاقی دانشجویان با دروغگویی و تهمت زدن نسبت به ساحت مظلوم دانشجویان.

11. تهمت بی دینی و فساد به کسانی که تدین خود را با تظاهر مثل ایشان فریاد نمی زنند.

12. تشویش اذهان برخی از دانشجویان فلسفه دانشگاه که منتسب به ایشان هستند و در سیطره حالت مرید و مرادی با ایشان قرار دارند نسبت به شوراندن آنها بر علیه جریان اکثریت دانشجویی توسط مدیران تحت امر.

13. وضعیت افتضاح حجاب و پوشش که علی رغم ادعای ایشان، نه تنها اسلامی نشده است بلکه ضد اسلامی نیز می نماید.

14. اوضاع نابسامان روابط دختر و پسر نامحرم که در دانشگاه و محیط پیرامون آن به وضوح مشاهده می شود.

15. پرونده سازی و ایجاد جریان بر علیه بهترین استاد علوم قرآن و حدیث (آقای دکتر م.ر) و عدم ادامه همکاری با ایشان در شرایطی که دیگر استادان این رشته همپایه علمی و عملی ایشان نبوده اند.

16. ایجاد غیر مستقیم فضا و پر و بال دادن بیش از اندازه نسبت به بعضی اساتید کم ظرفیت تا جایی که یکی از آنها به بعضی از دختران رشته... پیشنهاد غیر متعارف شرعی داده و به بعضی از دختران دانشجو بدین طریق لطمه روحی وارد آمده است. (البته این امر انصافاً مسئولیتی بر گردن دانشگاه و ریاست آن تحمیل نمی نماید ولی حرف اینجاست که چرا باید بستر چنین تحرکات غیر اخلاقی آنهم از جانب یک استاد عاقل و بالغ و مهمتر اینکه تحت لوای رشته مقدس... فراهم گردد؟!)

17. اجازه ورود و تدریس در دانشگاه به بعضی اساتید که تنها مدرک دهان پرکنی دارند و ساده ترین روش های تدریس را نیازموده اند و نمی توانند با دانشجو ارتباط علمی برقرار کنند.

18. مهره چینی چند ساله از حواریون خود در دانشگاه در جهت اینکه بتوانند پایه های میز هر کس که موافق ایشان نیست را هر گاه اراده کنند، بلرزانند.

19. دادن کرسی تدریس به افرادی غیر متخصص که ابتدا به عنوان منشی وارد سیستم گشته بودند!

20. تخصیص پایه حقوق و ردیف بودجه به خویشاوندان خود که بدون انجام هیچ کاری تنها یک چادر اجباری بر سر کرده اند و نقش زیرنویس را در تصویر مقدس دانشگاه بازی می کنند. (به طور مثال به خواهر زن ایشان می توان اشاره کرد.)

21. ظاهر سازی دینی تمسخر آور و چادر زورکی بر سر کارمندان کردن که به نوعی موجب وهن اسلام و این پوشش برتر است. چرا که این دستورات را طی بخشنامه هایی که هیچ زمینه سازی فرهنگی برای آن نشده است صادر نموده اند.

22. ادعای وهمانه و کذب مبنی بر اینکه طی یک برنامه درازمدت بیست ساله این دانشگاه جزء بیست دانشگاه برتر جهان اسلام خواهد بود و ما برای آن برنامه ریزی کرده ایم!! در شرایطی که طی یک سال و نیم گذشته در هیچ یک از ارکان عیانی و نهانی دانشگاه شواهدی مبتنی بر اینکه برنامه ای وجود دارد دیده نمی شود. به عبارتی بی برنامگی کامل در دانشگاه موج می زند. تنها برنامه ریزی مشاهده شده این است که روی هر چه موجود است، نه رنگ اسلام و دین بلکه ضدزنگ اسلامیزاسیون زده اند. درست طبق فرمایش آن مولای مظلومان که فرمود: "پوستینی وارونه بر تن کرده اند" و یا در جای دیگری فرمود: "زمانی می رسد که از اسلام نمی ماند جز نامی و از قرآن جز کتابی" و براستی که بخشی از آن زمان توسط اکبریان ها در دانشگاه صدرا ظهور کرده است.

23. بی کفایتی و نالایقی محض دایره فرهنگی دانشگاه، بویژه در شرایطی که مهمترین فرآیند و برآیند غیر علمی در دانشگاه ها بر گرده بخش فرهنگ است. (به طور مثال، تمام امورات مرّه دانشگاه را به سمت مدیران بی فرهنگ فرهنگی که به زعم تمامی دانشجویان فعال فرهنگی اینگونه اند؛ سوق می دهند و فیلتراسیون تأیید یک فرآیند کاملاً فرهنگی ـ دانشجویی در لایه ای کاملاً دور از فرهنگ قرار می دهند.

24. جیب به جیب کردن کرایه و اجاره ساختمان شماره 1 دانشگاه که به نام همسر آقای اکبریان است.

25. عدم تخصیص یا کمترین میزان تخصیص بودجه برای فعالیتهای علمی ـ پژوهشی ـ فرهنگی ـ قرآنی و ... دانشجویان و از آن سو ادعای مجدد بر اینکه می خواهم این دانشگاه را جزء بیست دانشگاه برتر جهان اسلام قرار دهم! (در شرایطی که در هر ترم از هر نفر سیصد تا چهارصد هزار تومان دریافت می شود؛ حتی ده درصد از این وجوهات را برای دانشجویان هزینه نمی کنند.)

26. صحنه سازی های بچه گانه قبل از ورود بازرس ها به دانشگاه که خنده و ضَحکِ خدا و بنده را در می آورد. (مثلاً چندی قبل که قرار بر آمدن یک بازرس به دانشگاه بود؛ در ساختمان 2 که اصلاً سایتی وجود نداشت یک کلاس را خالی کرده و روی شیشه آنرا پوشاندند و برچسب زدند: محل استقرار سایت!؟! که این عمل سوژه خنده بچه های دانشگاه را تا چند روز تأمین کرده بود) آیا با برکت این دروغ ها می خواهند صدرا را اسلامی کنند.

27. در توجیه ریاست غصبی خود که نارضایتی اکثریت دانشجویان را به همراه دارد بیان می کنند که: اسم دانشگاه (صدرالمتألهین) را خودم گذاشته ام، ملاصدرا هم مثل من آخوند بود، پس تنها من باید رییس باشم!

28. در ساده ترین مراسم که قرار بر تشریف فرمایی آقای اکبریان است سر اینکه ارتفاع سن و میز ایشان از زمین و نسبت به بقیه چقدر باشد، دعواست؛ و از آنسو برای اینکه دانشجویان نتوانند هیچ همایش علمی و فرهنگی در دانشگاه برگزار کنند، سن متحرک دانشگاه را از بین می برند!

29. یکی از تخصص های آقای اکبریان برگزاری جلسات خصوصی با دانشجویان است و تخصص برتر ایشان این است که از ابتدای جلسه به دروغ شروع به نوشتن می کنند تا حاضرین خیال کنند که مشکلاتشان حل خواهد شد. این کار مذبذبانه ایشان باعث می شود که حاضرین جلسه با خنده و رضایت جلسه را ترک کنند. بعد که چندی از زمان آن جلسه گذشت؛ دانشجویان تازه می فهمند که نه تنها خواسته شان برآورده نشده است، بلکه رَکَبی بزرگ خورده اند. یعنی آن جلسه در رزومه خدمات و افتخارات رییس دانشگاه ثبت می شود، در حالیکه دانشجویان با هیچ زبانی نمی توانند ثابت کنند که آن خدمت ظاهری عین خیانت بوده است. نکته جالب اینجاست که به خاطر پنهان بودن آقای اکبریان در لوای مقدس روحانیت و لباس مطهر پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم ، بعضی از دانشجویان و پرسنل مومن و ساده لوح که ایشان را در هاله ای از نورانیت و معنویت می پندارند، برایشان این ریا، دروغ و تزویر قابل لمس نیست و همواره مانند کبک سر به سجده برف می گذارند.

30. ریاست دانشگاه صدرا درست از زمانی که رهبر گرانقدر انقلاب دستور فرمودند که باید در عرصه علوم انسانی و اسلامی در دانشگاه ها تغییرات بنیادین صورت پذیرد و همچنین باید کرسی های نقد در دانشگاه شکل بگیرد؛ بر شعار کذب اسلامی کردن دانشگاه لعاب شدیدتری انداخته اند و با اسلام اسلام گفتن می خواهند دهان خود را شیرین کنند.

و واعدنا موسی ثلاثین لیله...

به تبرک و برکت این آیه شریفه، سی مورد از صدها مشکل را برایتان برشمردیم. إن شاءالله که قبل از ورود به وادی نقد حقوقی ریاست دانشگاه خود، عامل به انجام درست این موارد بوده باشیم.

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو ها را نماند قرار

از این که به بی قراری این خیل دانش و فرهنگ، بی قرار می گردید، به گرمی، دستفشارتان خواهیم بود.

کرار و برقرار باشید

باتشکر وسپاس فراوان ـ یاعلیمدد

باشگاه دانشجویان دانشگاه صدرا