۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه
۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه
قابل توجه دوستان جدید صدرا
پی نوشت: چیزی که یادم رفته اینجا بگم اینه که الان دکتر مهدی نویدبخش رئیس دانشگاه هست و قرار بوده که رئیس موقت باشه، نوید بخش آدم بدی نیست و چون آدم بدی نیست گفت من به پست کسی کاری ندارم تا وقتی خود اون آدم مشکل ایجاد کنه و به همین دلیل تا الان اون عناصر خاصصصصی که کلّی برای بچه ها مشکل درست کرده بودند، مثل ریعان و جولایی و رئیس حراست که الان اسمش یادم نیست و همین طور رئیس دانشکده علوم انسانی که بازم اسمش یادم نیست ، اینا سر جاشون خوشن و مشکل همینه.. ما امیدورایم که بالاخره آقای نوید بخش متوجّه بشه که این ها به درد پست هاشون نمی خورن و تغییرشون بده. ولی بازم هنوز معلوم نیست که نویدبخش موندنیه ، یا رفتنی. باید منتظر موند و تلاش و دعا کرد..آخرین روز های تعطیلات خوش بگذره!رشته های فنی بهتر هست و کلّا شرایط بچه های انسانی خوبه. جو دانشگاه یک جو همه جوره ای هست. از هر صنفی که فکر کنید هستند.ینی هر کسی هر جوری که باشه، مثل خودش رو پیدا می کنه. از نظر سیاسی فضا بستس. یعنی از ابتدا قرار نبوده که دانشگاه ما سیاسی باشه، ولی خب ، دیدید که درگیری های خود دانشگاه شاید کافی بوده واسش..کلا دانشگاه ما از نظر فعالیت سیاسی رسمی فقیر و کوره، ولی فکر نمی کنم این طوری باقی بمونه، به فعالیت فرهنگی مثلاً قراره بها داده بشه و ما کانون فیلم و قرآن و عترت و ادبیات وکار آفرینی و اینا داریم..ولی خب فعلاً فکر می کنم 1 یا 2 نشریه دانشجویی بیشتر چاپ نمیشن-تازه اونارم نمی دونم فعالن یا نه-از نظر بودجه خرج آن چنانی نمی کنن واسه فعالیتای بچه ها، باید خودتون بلد باشید که بکّنید ازشون، فضای حاکم مدیریت هم مذهبیه و فضای سیاسیش هم کاملاً موافق نظامه. .از نظر این که ورودی اوّل میشین یه مقدار مشکل پیدا می کنین ولی خب تجربه خیلی قشنگ و خاطره انگیزیه و بعدا براتون امتیاز هم میتونه باشه توی فعالیت ها و این ها.به هر حال موفق باشید، ممنون که ایمیل زدید..سلام، عرض کنم خدمتتون که صدرا یک موسسه در حال توسعس و من فکر می کنم که تهران مرکز جای مطمئن تری هست، این که می گید حقوق قبول شدید واسم خیلی جالبه، چون قرار نبود که فعلاً به صدرا ورودی بدن و این خودش خوبه، در مورد جو صدرا باید بگم کلاس با کلاس فرق داره، چه برسه به رشته با رشته، اساتید دانشکده علوم انسانی با دقّت انتخاب میشن و از چند تا فیلتر عبور می کنن. و نوعاً افراد مذهبی هستند.کیفیت ارائه دروس ظاهراً نسبت بهبا درود بر شما.
من احسان 18 ساله هستم.
شوربختانه با اقدام ناجوانمردانه وزارت علوم در کاهش سهمیه علوم انسانی بنده با رتبه 1400 بجای دانشگاه علم و فرهنگ در رشته حقوق صدرا قبول شدم. همکنون بین انتخاب حقوق صدرا و حقوق آزاد تهران مرکز مردد هستم.
با این مطالبی هم که در مورد اکبریان نوشتید و جنگ! نگرانتر شده ام.
با توجه به اینکه چند روز دیگه ثبت نام شروع میشه از شما خواهش می کنم
در مورد جو دانشگاه، روابط بین دختر و پسر، فضای حاکم مذهبی و سیاسی و همچنین سطح علمی اساتید در حد امکان به من اطلاعات بدین
و منو راهنمایی کنید.
با سپاس و عرض پوزش فراوان از شما خانم نسترن یکم.
http://bdds.mihanblog.com
http://akhsad.mihanblog.com
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
تعزیت نامه
باشگاه دانشجویان دانشگاه صدرا سالروز شهادت جانگداز ملیکه هستی ، شفیعه روز جزا و حجة الله علی الحجج ،یگانه دخت نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله را به محضر دوستان و دوست داران حضرتش بالاخص قطب عالم حضرت بقیة الله الاعظم که هزاران سلام خدا بر او باد ، تعزیت عرض می کند.
باشد که در زمره دوستان و منتقیمنش قرار بگیرم
و سلام خدا بر او و بر پدرش و بر شوهرش و بر فرزندانش و بر سر مستودع او
۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه
به یمن سالگرد عروج سید شهیدان اهل قلم
شاعر بسیجی، مرحوم «محمد رضا آقاسی» را غالبا با مثنوی بلند «شیعه نامه» می شناسند. با این حال ایشان مثنوی های بلند محدودی دارند که یکی از آن ها در رثای سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی سروده شده است.
۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه
۱۳۸۹ فروردین ۳, سهشنبه
۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه
۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه
بیاننامه شماره 3 باشگاه دانشجویان دانشگاه صدرا
هم چنین ، نگاه کنید به :
ما اشتباهی بودیم..
آرزوهای صدرایی ها...
امســــــــحواستانــــراــــجمعــکنیدــــــــــال!
اخبار روز جمعه 28/12/88 و آخرین اخبار سال 88
۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه
به این مطلب هم فکر کنید.. واقعا چرا باید در روزی که تعطیل است و هیچکس در دانشگاه نیست باید این اتفاق می اقتاد..؟؟! ها..؟؟! واقعاً چرا..؟؟!
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبه
رنجــنامه دانشجویان صـدرا
۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه
اخبار جمعه 21 اسفند 88-بخش دوم
به نقل از : http://www.akhsad.mihanblog.com/
۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه
اخبار جمعه 21 اسفند 88-بخش اول
۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه
۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد...
برای خانواده فلاح شاهرودی
۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه
۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه
۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه
آغاز به کار مجدّد bdds.mihanblog.com
bdds.mihanblog.com مجدداً آغاز به کار کرد ، لازم به ذکر است، پست های غیر قابل نمایش در این وبلاگ در همین جا منتشر می شوند.
۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه
۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه
درد دل یک برقی
سلام به همگی
این متن رو به این خاطر نوشتم تا بچه های برق خصوصاً کارشناسی ها که ادعای بچه زرنگ بودن رو دارن و مثلاً بزرگترهای برقی ها هستن یادشون بیاد چه بلاهایی سرشون اومده ،واسه اون رتبه برترهای کنکور کاردانی به کارشناسی برق که همه اشون می گن دانشگاه کاردانیشون خیلی خیلی بهتر از صدرا کوچولو بوده .
آقایون و خانم ها بزرگتر بودن و بزرگی کردن خرج داره ، این هزینه رو این بار با درک و انتخابتون باید بپردازین
بیاین از اینجا شروع کنیم که صدرا از گذشته تا حالا به خاطر کمبود منابع مالی نمی تونسته خیلی آزمایشگاهها و کارگاههای مجهزی داشته باشه ولی با حضور یه تعداد از اساتید که نفوذ خاصی داشتن همیشه اساتید نمونه داشتیم و از امکانات دانشگاههای بزرگ استفاده کردیم
اساتیدی مثل دکتر آرزم ( استاد بزرگ الکترومغناطیس دانشگاه تهران ) ، استاد شایگان (استاد درس فشارقوی و عایق و اصول اندازه گیری که تو دانشگاه تهران تدریس می کنن) ، دکتر لسانی که پدر برق ایران هستن ،دکتر حقی فام (که همه مقام ایشون رو تو انتقال و بررسی سیستم ها می دونن)، دکتر ثابت، دکتر جوادی ، مهندس شاددل که تو حفاظت و رله جزء مطرح ترینها هستن ، استاد فرخی ومهندس زهرا نصیری ...
مدیر گروههای خوبی داشتیم، آقای جوانی و مزید آبادی حرفشون واسه همه ما سند بود امکان نداشت حرفی بزنن و بعدش انجام نشه
قبول دارم صدرا کوچیکه و امکانات نداره اما دانشگاه بدی هم نبود
بعد از اومدن آقای اکبریان با یه جو وحشتناک روبرو شدیم ، هیچ کدوم از اساتید حتی با نشریات دانشگاه مصاحبه هم نکردن
اساتید با دلخوری میومدن سرکلاس ، تعدادی از اساتید گروه برق هم با دعوا و قهر دانشگاه رو ترک کردن
نمونه اش دکتر آرش احسانی که واقعا انسان نازنین و تحصیل کرده ای بود و می تونست برای دانشگاه مفید باشه
اساتید گمنامی مثل رحیمی مقدم( استاد مقررات و استاندارد) که نمیدونن 3فاز تفاوتش با 1فاز چیه یا اساتید پیچشی مثل استاد نجفی (استاد طراحی و توسعه ) که ما هم نفهمیدم از کجا به سر ما نازل شدن
جالبه که مدیر گروه قدرت ( مهندس تبریزیان) هم نمی دونه و از نظرش باید برای آوردن اساتید از روش صحیح و خطا استفاده کرد ، هر چند که میتونم قسم بخورم که خودشم نمی فهمه داره چی کار می کنه ، می تونین یه سوال آموزشی رو در یک روز 3بار بپرسین و هر دفعه یه جواب جدید بشنوین .
مدیر گروه الکترونیک که هم اوضاعش مشخصه ، بیچاره دانشجوهای الکترونیک شکایتشونو پیش خواجه حافظ شیرازی هم بردن اما دکتر اکبریان ترتیب اثری ندادن.
مقصودم این نیست که اینها آدمهای بدی هستن ، نه اونا خیلی خوب و پاک هستن ولی هر کسی را بهر کاری ساختن
و کار هر بز نیست خرمن کوفتن و صدتا مثل دیگه ، به نظر من استادای جدید رو از تو لپ لپ پیدا می کنن !
به همه اینها رفتن اساتیدی مثل شایگان ، جوادی ،شاددل ، ثابت و ... رو هم اضافه کنین
با این اوضاع چیزی از گروه برق نمونده و با همین سرعت هم بقایاش از بین میره
واحد فرهنگی از فعال ترین قسمتهای دانشگاه بود ، درسته کمه کم 4تا نشریه چاپ می شد هر ماه ، یکیش هم صدای صدرا بود که نشریه روابط عمومی دانشگاه بود و دانشجوها چاپش می کردن ، می خوام بگم اون موقع دانشجو ارزشمند بود (کار ارگان دانشگاه رو دانشجو انجام می داد )
محیط خوبی داشت کسی بهت تهمت نمی زد ،از رو ظاهرت قضاوت نمی شد ،از تو کیفت دزدی نمی شد، پشت سرت حرفی نمی زدن ، با هر کس که دوست داشتن پیوند نمی خوردی ، جای دانشجوهای درس نخون و مشروطی نبود یه محیط سالم و سازنده داشت نه مثل الان که واقعا معلوم نیست اونجا چه عملیاتی داره انجام می شه ، چون 1سال تو این محیط جدید بودم می گم واقعا معلوم نیست اونجا چه خبره اگه 2روز دیگه بشنوم اونجا بمب اتمی ساختن قبول می کنم چون تو این فرهنگی هر کاری انجام می شه جز کار فرهنگی
تنها هنرشون انجام خونه تکونی بوده و در پی اون مدارک، لوح های افتخار و کاپ های گروه رباتیک ، کانون قران و عترت ، انجمن بتن و ... دور ریخته شد و سربه نیست شد .
اوضاع احوال آموزش رو که نگم بهتره همه می دونن تو اون 4دیواری چه خبره ، رسما تشکیل یه دولت خودگردان دادن و امپراطوری خودشونو دارن
حراست هم که هیچی ، به همه چی کار دارن الا کار خودشون
دانشجوهای انتقال و توزیع به نظر من شبیه به نوترون هستن ( خودم هم انتقال می خونم) نمیفهمن یا نمی خوان بفهمن که این اوضاع به ما هم مربوطه .
خجالت می کشم بگم منم مهندسی برق می خونم پس فردا که مدرک گرفتیم ، البته اگه گرفتیم ، چون به خیلی ها گفتن که مجبورن واحدهاشونو تو دانشگاه شهرستان پاس کنن چون ما اونا رو ارائه نمی دیم و یه امضا هم ازاشون گرفته شده ، وقتی دانشگاه منحل بشه می خواین بگین مدرکتونو از کجا تو این کره خاکی گرفتین ؟ شما که واسه کارشناس شدن خیلی تلاش کردین ، شما که رتبه برتر هستین ، دوست دارین مدرکتون به پوچ تبدیل شه ؟ دانشجوهای کاردانی باید کمتر از ما نگران باشن چون کاردانی زیاد با ارزش نیست بعدا لیسانسشونو از جای دیگه می گیرن اما دارن به هر دری میزنن تا این وضع تغییر کنه تا حالا صدها بار رفتن وزارت علوم ، اونها هم از نظر سنی از ما کوچیک ترن هم از نظر تجربه .
من هنوزم منتظر یه تحرک از دانشجوهای کارشناسی برق – انتقال و توزیع هستم .
ترم بالایی های ما که فارغ التحصیل شدن تونستن حقشونو از دانشگاهشون بگیرن ، آزمایشگاه تاسیس کنن ، واحد تغییر بدن ، جشن فارغ التحصیلی بگیرن ،اضافه شهریه ای که آقای اکبریان گرفته بود رو پس بگیرن ، اونها هم دانشجو بودن ،ازدواج کردن، شاغل بودن، کنکور ارشد داشتن ، مشغله داشتن، حالا ما وارث تلاش اونها هستیم ، اگه خودمون کاری انجام ندیم کسی برامون کاری نمی کنه . کتاباتونو ، ارشد رو ، شغلتونو واسه چند روز بذارین کنار . فقط چند روز.
یه دانشجوی انتقال و توزیع
تاریخچه جنگ صدرا+خبرهای خوش جدید
هوالناجی
سلام
دوستان، نمی دونم در جریان وقایع اخیر دانشگاه هستید ، یا نه؟.. به هر حال من یک خلاصه ای از ماجرا رو این جا مطرح می کنم:
هیئت موسس فعلی صدرا همگی دانشجویانی بودند، که سال ها پیش تصمیم گرفته بودند، که با همکاری یکدیگر، دانشگاهی تاسیس کنند. جزو این هیئت موسس آقایان صبوری ، لسانی، اصغری، و اکبریان نیز بوده اند.
بالاخره پس از سال ها ،زمانی که این آقایون پا به سن گذاشته بودند و هر کدوم دکتر مهندس بودند،کلنگ تاسیس این دانشگاه در زمان وزیر علوم وقت(آقای دکتر سیّد علیرضا مرندی) زده میشه،ظاهراً آقای مرندی پیشنهاد می دهند، که دانشگاه سهام مالی نداشته باشه-و به این شرط همکاری شخصی شون رو می پذیرند- دیگران هم قبول می کنند.
در بحبوحه مشکلات ابتدایی دانشگاه و در اوج تزلزلش آقای اکبریان-به دعوت آدم بسیار جالبی!- برای ادامه تحصیل به امریکا تشریف می برن.(سال 2001) زمانی که سرایدار دانشگاه از ایشون می پرسه: آقا شما برید تکلیف دانشگاه چی میشه؟ می فرمان: احمد آقا! بذار این مشکلات حل بشه ، {به یه سر و سامونی که رسید} من بر می گردم...
البته مشکلات حل میشه وحدوداً 4 سال بعد، اکبریان بر می گرده، در حالی که از 2001 تا 2002 در دانشگاه جرج تاون و از 2002 تا 2004 در دانشگاه جرج واشنگتون-به تلفظ واشنگتون دقّت کنید حتماً-در حال تحقیق بوده. و در همه این مدّت یاران قدیم ایشون توی دانشگاه یکی تو سر خودشون می زدن، یکی تو سر مشکلات..بله، ایشون تشیف فرما میشن و گروه الهیات رو پایه ریزی می کنند در دانشگاه و خودشم میشه مدیر گروه. این زمان، زمان ریاست دکتر صبوری هست و بهمن 85 که اوّلین کلاس ورودی فلسفه و حمت اسلامی گرفته میشه، اکبریان رئیس هیئت موسس هست. اگر نمیدونید، بدونید که ایشون روحانی هستند و لباس روحانیت هم می پوشن.
جنگ قدرت صدرا شکل می گیره چرا که اکبریان معتقد بوده که باید دانشگاه اسلامی بشه و شما نمی خاین و نمی ذارین، و دانشگاه رو به گند کشیدین و فساد حتّا در پشت در آقای رئیس موج میزنه.(وااسلاما!) من می خام این دانشگاه رو جزو 20 دانشگاه برتر جهان اسلام-از نظر هاروارد- بکنم(وا دانشگاه اسلامیا! )، و اتفاقاً صدرا بچّه منه! -اگر خبر ندارین تحقیق کنین از در و همسایه...(وااااااااااا!........) این کش مکش، اینقد طول میکشه، تا این که هیئت موسس و هیئت امنا خسته میشن و وزارت علوم اعلام می کنه: "یا یکی رو انتخاب کنین، یا این که من خودم یکی رو انتخاب می کنم!" دکتر مرندی و دیگران هم در اوج خستگی از این جنگ، بالاخره تصمیم می گیرن که: بیا ببینیم چی کا میخای بکنی!.. (تابستان سال 1386)
الان یک سال و نیم از دوره ریاست اکبریان می گذره، اهم فعّالیت ایشون در این دوره این بوده :
عزل اساتیدی چون: پروفسور لسانی(پدر برق ایران) مهندس مزینانی(یکی از محبوب ترین اساتید) مهندس جوانی، دکتر حدائق(اتفاقاً ایشون هم روحانی هستند ولی در محل کارشون لباس روحانیت نمی پوشن-ایشون سخنران آخرین همایش ازدواج صدرا هم بودنداگر کسی یادش باشه،2-3 ردیف ته سالون صدرا 2 آدم سرپا ایستاده بود،از ازدحام)و همچنین عزل مدیر فرهنگی وقت، سیّد محمد میرصانعی-با ادعای این که جو فاسد دانشگاه- به زعم اکبریان- ناشی از ضعف مدیریت فرهنگیه، (جالبه که طی مدّت مسئولیت میرصانعی چند نفر از ادیان یهودیت و ... توسط تیم فرهنگی وقت به دین اسلام مشرّف شدند! ) و این که توی دفتر فرهنگی فساد انجام میشه، و دختر و پسر چه ها می کنند!، از سمت اکبریان در جلسه های دانشگاه میر صانعی و تیمش فاسق خطاب شده اند... حائز اهمیّت هست که دفتر فرهنگی صدرا در اون زمان علی رغم کاستی هایی که وجود داشت، و شاید ازمهمترین هاش، عدم اختصاص بودجه از طرف دانشگاه بود، رزومه خوبی به جا گذاشته و دارای چندین رتبه کشوری، رتبه در روباتیک، فعّالیت قر آنی و ... هست، در این دوره حد اقل 4 نشریه مرتباً منتشر می شد، اردو های سیاحتی و زیارتی همیشه به راه بود، و زیباترین خاطره بچه های اون زمان از فرهنگی ، برخورد گرم و صمیمی وبیآلایش اعضای دفتر فرهنگی با بچه ها هست بارها پیش می اومد، که دفتر به زور حراست تعطیل می شد و تا پاسی بعد از غروب آفتاب به کارش ادامه می داد، حتّا در زمان امتحانات) همچنین اکبریان جای مهندس مزینانی خانم پژوهی ( دختر دکتر پژوهی -عضو هیئت موسس) را منصوب کرد، که شاید خیلیها این خانم رو بشناسند...استادی که بچه ها سر کلاس ازش غلط ابتدایی می گرفتند...و چند ماه از مسئولیتشون در مرخصی زایمان به سر می بردند. حتّا اساتید مدعو تیم اکبریان هم از این قاعده مستثنا نیستند، دکتر محمّد رضوی_مفسّر قرآن- منصوره سادات حسینی استاد کلام و منطق و آشنایی باعلوم اسلامی سابق فلسفه و حدیث، از کسانی هستند که محبوبیت قابل توجّهی در بین دانشجویان داشتند، و با دلخوری دانشگاه را ترک گفتند. این اتّفاقات در شرایطی صورت می پذیرد، که در قیاس وضعیّت بچه های فلسفه، نسبت به سایر رشته ها ، حتّا حدیث، بسیار مناسب تر است، و حتّا در هایش سالانه مشترک علوم قرآن و حدیث و فلسفه و حکمت، پارچه ای که پشت تریبون نصب است، تنها به علاقه مندان به فلسفه خوش آمد می گوید، و از گروه قرآن و حدیث جز یک نفر ، هیچ دانشجویی ارائه مقاله ندارد و داد بچه های علوم قرآن از دست اساتید نالایق و بداخلاقی های عجیب و غریب! بعضی از آنان به آسمان بلند است... و فریاد واسالاما در شرایطی گوش فلک را کر کرده، که در زمان نماز ظهر و عصر در تمام ساختمان ها امتحان در حال برگزاری است.
البتّه تیم اکبریان در کنار این فعّالیت ها مدعی تغییراتی نیز هستند، از جمله: نصب پرده در سلف ها، اسلامی شدن پوشش کارکنان-به طور معجزه آسا- احداث چندین دفتر جدید و ابداع چندین مسئولیت جدید و اختصاص اتاق به مسئولین آن ها، و گرفتن ورودی ها و تاسیس زیر گروه هایی چون: علوم تربیتی، اقتصاد و....در شرایطی که کلاس ها در نمازخانه، سایت، حیاط، و بیرون از دانشگاه تشکیل می شدند و برای فعّالیتی مثل پخش فیلم ، هیچ جایی وجود ندارد. خرید چندین سری میز و کامپیوتر شیک برای پرسنل، استخدام چندین نفر-میانگین 4 نفر- در هر ساختمان به عنوان حراست و انتظامات و... پرو بال دادن به بسیج دانشجویی( در شرایط خفقانی که هیچ گروهی حق استفاده از میکروفون را ندارد) ، خرید رومیزی برای میزهای سلف و ساماندهی سلف-درشب روزی که قرار است، بازرس بیاید. اختصاص بودجه دانشگاه به امور آموزشی و ساماندهی آن-گرچه بنده خود از معاون دانشجویی و رئیس فرهنگی اکبریان شنیدم که، در نیل این هدف:"بودجه امور فرهنگی باید خرج اموزش شود، اگر همین نمازخانه سامان یابد، یرای فرهنگی بس است." ظاهراً جدیداً نشریه ای نیز منتشر شده، که بنده تا به حال آن را زیارت نکرده ام. همچنین ادعا می شود، که انجمن های علمی سامان گرفته اند و کتب برای کتاب خانه ها خریداری شده.
خلاصه......در این شرایط بود، که در گرماگرم یک کشمکش جدید در سطح مدیریتی دانشگاه، دکتر مرندی ، رئیس هیئت امنا ابتدا حکم عزل اکبریان را -به علّت مشکلات مدیریتی و اختلافات مالی- صادر و توسط وکیل دانشگاه به دست وی رسانید، که اکبریان در مقابل رسید تحویل نداد! و هم چنان با ادعای این که "این دانشگاه را من آباد کردم" یا به عبارتی:"مال خودمههههههه! به هیششششکی نمیدم!!" و با ادعای انتصاب به رهبر انقلاب-برای چند دهمین بار ، که در تماس و استعلام ما از بیت رهبری دروغ محض اعلام شد، پشت میز باقی ماند و در را پشت سر خود بست. در ادامه ، دکتر مرندی به وزارت علوم، در خواست عزل وی ، و در ادامه -با نا امیدی از پیگیری وترس بلعیده شدن دانشگاه توسط اکبریان-درخواست انحلال دانشگاه را به وزارت علوم ارائه داد. جالب توجّه این است که به نقل از پروفسور لسانی، سرپرست قانونی منصوب هیئت امنا، اخراج اکبریان، به صورت قهری و با استفاده از حکم قضایی میسور بود، لیکن، به علّت تلبس به روحانیت وی و این که اراده شده بود که جابجایی با سلام و احترام صورت گیرد، از این کار خودداری شد، که این خود، عامل اصلی بقای اکبریان، تا امروز است..
طی این روزها، جمعی از دانشجویان فعّال و قدیمی دانشگاه ، که از ابتدا در جریان امور بودند، تحت عنوان گباشگاه دانشجویان صدراگ اقدام به امضای نامه ای خطاب به دکتر مرندی مبنی بر درخواست پیگیری امور شدند-این نامه به پیوست چند صد امضا به مرندی تحویل شد- و در طی این امر، با چندین تن از دانشجویان برخورد قهری ، از ضبط کارت دانشجویی و تهدیدواحضار به کمیته انضباطی تا اخراج و منع از حضور در امتحانات صورت گرفت، کهه این امور ، با ادعای آشوب و برهم زدن جوّ دانشگاه، و توهین به ریاست و.... انجام گرفت و در حال حاضر صدرا در حکومت نظامی به سر می برد. در این مدّت وبلاگ باشگاه دانشجویان به آدرس :bdds.mihanblog.com و وبلاگ اخبار ، به آدرس akhsad.mihanblog.com دو بار به تحریک و تماس های پی در پی از دانشگاه حذف شده ودر آخرین بار ، حکمی مبنی بر اتّهام "ایجاد آشوب" از نهاد قضایی به میهن بلاگ تسلیم شده است. نمایندگان گباشگاه دانشجویی صدرا اذعان می کنند که در آخرین دیدار با رئیس نظارت بر آموزش گاه های عالی و غیرانتفاعی وزارت علوم دکتر نادری اخبار خوشی مبنی بر رفع خطر انحلال و ... شنیده اند، و فایل صوتی این دیدار نیز در دسترس است. که در زمان مناسب منتشر می گردد.
البته در حال حاضر تصمیم در مورد ریاست جدید دانشگاه و ... ناظر بر تصمیم دکتر ایرانمنش-از معاونین وزیر- و شخص وزیر علوم است. امیدواریم در آستانه دهه فجر ، قاصد اخبار خوشی برای صدرایی ها باشیم، و اگر اتفاق عجیبی نیفتد، چنین خواهد شد. دعا فراموش نشه!
"دیو چو بیرون رود،فرشته در آید"
باشگاه
دانشجویان
دانشگاه صدرا